دوست دارم که.........

بدون تو تنهایی سخته

عشق پاک

تو به دریا دل سپردی من تو ساحل چشم به راهات  دو باره دارم می گردم اما نیست از تو نشونی  روزگار مارو جدا کرد یه غروب تو جوونی....

دوست دارم که...
یه اتاقی باشه گرمه گرم، روشنه روشن، تو باشی، منم باشم.  کف اتاق سنگ باشه سنگ سفید! تو منو بغلم کنی که نترسم، که سردم نشه، که دیگه نلرزم، اینجوری که تو تکیه دادی به دیوار، پاهاتم دراز کردی، منم اومدم نشستم جلوت و بهت تکیه دادم! با پاهات محکم منو گرفتی، دو تا دستتم دورم حلقه کردی! بهت می‌گم چشماتو می‌بندی؟ میگی آره! بعد چشماتو می‌بندی، بهت می‌گم برام قصه می‌گی تو گوشم؟ می‌گی آره! بعد شروع می‌کنی آروم آروم تو گوشم قصه گفتن، یه عالمه قصه طولانی و بلند که هیچ وقت تموم نمی‌شن، می‌دونی؟ می‌خوام رگ بزنم، رگ خودم رو! مچ دست چپم رو. یه حرکت سریع، یه ضربه عمیق،   بلدی که؟! ولی تو که نمی‌دونی می‌خوام رگم و بزنم!  تو چشماتو بستی! نمی‌دونی من تیغ رو از جیبم در میارم، نمی‌بینی که سریع می برم، نمی‌بینی خون فواره می‌زنه ... رو سنگای سفید ... نمی‌بینی که دستم می‌سوزه و لبم رو گاز می‌گیرم که نگم آااخ که چشماتو باز نکنی و منو نبینی...! تو داری قصه می‌گی...   من شلوارک پامه... دستم و می‌ذارم رو زانوم ... خون میاد از دستم می‌ریزه رو زانوم و از زانوم می‌ریزه رو سنگا. قشنگه مسیر حرکتش!



قشنگه رنگ قرمزش، حیف که چشمات بسته است و نمی‌تونی ببینی. تو بغلم کردی، می‌بینی که سرد شدم! محکم تر بغلم می‌کنی که گرم بشم! می‌بینی نامنظم نفس می‌کشم، تو دلت میگی آخی دوباره نفسش گرفت! می‌بینی هر چی محکمتر بغلم می‌کنی سردتر میشم...  می‌بینی دیگه نفس نمی‌کشم...  چشمات و باز می‌کنی می‌بینی من مردم.....         می‌دونی؟
من می‌ترسیدم خودمو بکشم! از سرد شدن... از تنهایی مردن... از خون دیدن... وقتی بغلم کردی دیگه نترسیدم ... مردن خوب بود، آرومِ آروم ... گریه نکن دیگه!... من که دیگه نیستم چشماتو بوس کنم بگم دلم می‌گیره‌ها ! بعدش تو همون جوری وسط گریه‌هات بخندی... گریه نکن دیگه خب؟ دلم می‌شکنه... دلِ روح نازکه... نشکنش خب...؟!

پی نوشت: دیدی چقدر راحت بود؟!

 
     


نظرات شما عزیزان:

paria
ساعت16:30---25 اسفند 1390
دوریـــت درد دارهـــ ، دردش این اشکـــاســت کـه مثــ ِ قطرات ِدرشـت میفتــه رو صورتـَم

دردشــ خـاطراتـت ِکـه تــو قلبـَم حَـک شـُده ..

کـاش عشــق اینقـدر قشـــنگ نبـــود


محسن
ساعت16:19---25 اسفند 1390
.....?#############?
...?###############?
..?#################?..................?###?
..?##################?..........?#########?
....?#################?......?#############?
.......?################?..?###############?
.........?################?################?
...........?###############################?
..............?############################?
................?#########################?
..................?######################?
....................?###################?
......................?#################?
........سلام.........?##############?
...........................?###########?
..........خوبي...........?#########?
...............................?#######?
.............................?#####?
...................................?###?
...به ماهم سر بزن............?#?
.......................................?
..............منتظرم.................?
........................................?
........................................?
.......................................?
.......................................?
.....................................?
.: ............................ :. ?
................................?
...........................?
......................?
.................?
............?
........?
......?......................?...?
..........?.............?............?
..............?.....?...................?
...................?.....................?
................?......?..............?
..............?.............?....?
.............?
...........?
..........?
.........?
.........?
..........?
..............?
...................?
.....اگر آمدي........?
............نظر...........?
......... يادت نره.........?
.............باي.............?
..............................?


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:,ساعت 16:12 توسط زهر | |


آخرين مطالب
» داستانی با کفش قرمز.....
» دوست دارم که.........
» درد دل های من
» تست عشق
» فال شما به زبان طنز
» داستان کوتاه دختر اعدامی
» تا ابد دوست دارم
» مزار تنهایی ابدی
» حرف دلت رو بزن
» حکایت شیری که عاشق آهو شد
» فقر
» نظر جالب یک ریاضیدان در باره زن ومرد
» استخدام با حال
» یادت هست
» تا اخر باهمیم
» قلب هدیه (تقدیم به بهترینم)
» تقدیم به همی زندگیم زهراجججججووووووننننمممممممم
» داستان جالب عشق و هم دلی

Design By : RoozGozar.com